
عبدالحسین ، فرزند حاجی محمد صادق و نوه حاجی محمد حسن اصفهانی ، شهیر به « نقشینه » در سال ۱۲۹۸ شمسی در رشت پا به عرصه وجود گذاشت . نسبش پس از چند پشت به کریم خان زند می پیوندد . تحصیلات ابتدایی و متوسطه فیض ربانی در رشت گذشت و بر اثر فوت پدر به سال ۱۳۱۸ شمسی ، دچار ضعف اعصاب شد و به همین جهت از ادامه تحصیل بازماند . چندی در شرکت سهامی ابریشم و نوغان رشت به انجام وظائف کارمندی اشتغال جست و سپس به تهران منتقل و از طرف سازمان برنامه مأموریتی به وی در رشت محول شد دریغا که در جوانی و درتیر ماه ۱۳۳۲ شمسی امواج کوه پیکر دریای خزر وی را بلعید و دوستانش را افسرده و ماتم زده ساخت .به دلیل اینکه ترجیح میداد گمنام زندگی کند مقالات ادبی و اجتماعی وی در روزنامه ها و مجلات با نام مستعار چاپ میشد
چند اثر از ایشان
باران اشک میچکد از آسمان دل هان ای خرد ببوس ز جان ، آستان دل خوش عالمی است عالم دل ، گام همتی پای ارادتی بنه اندر جهان دل پای شکوه بر زیر آسمان نهی گردی اگر به سایۂ دل ، همعنان دل دل بر زبان به جانب کویت سفر کند بیند به راه کوی تو صد کاروان دل اسرار عشق خواندت ای عقل ، میزبان گر یکشبی شوی ز قضا ، میهمان دل وان نکته های دلکش باریکتر ز موی نشنیده ای زهیچ زبان جز زبان دل در، دم نسیم آمد و زلفش به باد داد ! بر باد رفت یکسره تاب و توان دل آشوب و شورش است درون دلم زعشق افسوس ، کاین زیان نشود ترجمان دل عقل و شکیب ، جمله به تاراج عشق رفت تا هجر یار آمد و شد پاسبان دل خونین کواکب ار نَبُوَد باورت ، ببین بر آسمان دیده من ، اختران دل خون دل من است که ریزد به روی من این است پیش دلبرمن ، ارمغان دل پنهان ز دیده، گوهر اشکی نهفته داشت برقی زد آشکار شد اشک نهان دل تا چند رفته نرگس مستت به خواب ناز؟ نشنیده ای هنوز تو گوئی اذان دل ************************ من عاشق نوای توهستم ، صبای من مفتون شوی به خویش ، چو باشی بجای من دانی که سوزد از دم سوزان ساز تو در هر کشش ، چو عود ، در آتش ، کجای من ؟ گوشت زشور نغمه ، پر آنسان که نشنود- ا ز پشت پرده ، زمزمه وای وای من آهسته کن گذر ، زسرسیمهای تار تا نگسلد زدرد ونپیچد بپای من بینی بجای کاسه ، عجب نیم کاسه ای آگه شوی ز راز من وماجرای من تنها ، اشارت نگهی ، باتو گفته بود من مبتلای عشقم و دل مبتلای من لرزان ، به تاروپود وجود ، ایدم فرود مضرابت ای نوای تو ، مشکل گشای من
منابع:
گ.ف۳۹۳
غ.م۱۷۱