
محمود نباتچی فرزند محمد و متخلص به پاینده در ۱۲ آبان ۱۳۱۰ متولد شد تحصیلات ابتدایی را در شهر زادگاهش لنگرود سپری کرد اما به دلیل بیماری دوسال وقفه در این امر خطیر برایش پیش آمد. در دوران دبیرستان شیفته روزنامه چلنگر افراشته شد و همین جرقه شعر را در پستوی ذهنش مشتعل کرد از سال ۱۳۳۲ به تهران مهاجرت نمود و در سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ با مجله امید ایران به همکاری پرداخت و شعرهایش که اغلب مضمون سیاسی داشت در آنجا چاپ میشد او همچنین خوشنویسی قهار بود و برای امرار معاش به حسابداری ، نقاشی و تابلو نویسی نیز می پرداخت ولی بعداً در موسسه کیهان استخدام شد و تا بازنشستگی در آن شغل ماند.تالیفات فراوانی از وی به یادگار مانده که چراغ راهیست برای آنان که میخواهند ببینند.او در شعر گیلکی بسیار سرامد بود .سرانجام محمود نباتچی پاینده در ۲۷ آبان ۱۳۷۷ چشم از جهان فرو بست و در شهر لنگرود به خاک سپرده شد.
چند اثر از ایشان:
با آنکه روزگار ، فریبنده می رود دردل هزار امید به آینده می رود بازوی سخت ، کارسرانگشت کی کند ؟ چون مور ، در پیاله لغزنده می رود منصور روزگار منست آنکه سربلند تا پای مرگ ، بالب پرخنده می رود از لاشه توشرم کند ، خاك گورهم ای خواجه ! کار چون به کف بنده می رود سرمنزل تلاش ، بهر رهگذر یکیست گر کاروان خلق ، پراکنده می رود مهر سکوت برلب و پای تلاش ، باز این راه تازه ایست ، که « پاینده » می رود ********** امید ما زدست ناامیدان جام می گیرد امیدی نیست تا ساغر ز ساقی کام می گیرد من از این کجرویها ، سخت میترسیدم از اول چه باید کرد ؟ گاهی پخته رنگ از خام می گیرد زهم پاشید امواج غرور سرکش یاران که دریا در شبان سهمگین ، آرام می گیرد دریغا آنکه می بایست دام از راه برچیند کنون چون دیوپا ، ما را به چنگ دام می گیرد شکار کر کس پیر زمان کی میشدم ؟ آری که شاهین از لب دیوار ، مرغ رام می گیرد از این نام آوران از بس که ننگ زندگی دیدم گریزانم دگر ، از هر که رنگ از نام می گیرد من و اندیشه سیمای آن عشق آفرین زین پس که گاهی حال ما را در چنین ایام می گیرد *************************
منابع:
گ.ف ۷۲
غ.م ۶۵