بانوی فاضله معصومه ، ملقب به اشرف مشکوتی ، فرزند حاجی علی اکبر مشکوة السلطنه و همسر یوسف خان منجمی لنگرودی در سال ۱۲۹۰ شمسی چشم به جهان گشود . مادرش خواهر عیسی خان منجم باشی معروف و مادر بزرگش شاه جهان ، دختر فتحعلی شاه قاجار ، عیال میرزا عبدالباقی منجم باشی بود . وی از فرهنگیان با سابقه است که بیشتر اشعارش اخلاقی و درباره آزادی زنان سروده شده و سروده هایش را در کتابی به نام « تالار آیینه » به چاپ رسانیده است .
در مسابقه انجمن ادبی ایران و پاکستان ، به سال ۱۳۳۰ شمسی ، در بین هفتصد نفر شرکت کننده ، برنده مسابقه شناخته شد و به دریافت جایزه از دولت پاکستان نایل گردید .
این بانوی گرامی در روز ۱۹ شهریور سال ۱۳۶۲ چشم از جهان فرو بست مزار ایشان واقع در قطعه ۱۰۰ ردیف ۱۴۵ شماره ۵۳۵ بهشت زهرا تهران است،یادش گرامی.
چند اثر از ایشان
شود ز لطفت محبت تو یاد ما،آری؟
در آن زمان که گذر میکنی به گلزاری
مرا بیاد بیاور،بهر کجا دیدی
فتاده کنج قفس،مرغک گرفتاری
خجل از آنکه براه تو جان فدا کردم
که جان،نثاره دوست نیست مقداری
علاج درد دل خسته کن،ز بهر خدا
ز رنج تو داریم جان بیماری
هزار شکر،که دیدار دوست حاصل شد
براهش ارچه کشیدیم رنج بسیاری
هر آنکه بی خبر از مهر و از وفا باشد
به نزد اهل دل او هست،نقش دیواری
بهوش باش! که در این دو روزه گذران
همیشه،خاطر بیچارگان،نگه داری
*****************
تا کی بنشینم که رسد از تو پیامی
شادم بکن آخر به سلامی و کلامی
با آنکه بزیبایی گلهای بهاری
با آنکه به رخساره به از ماه تمامی
بیداد گری پیشه مکن،چونکه به عالم
بیداد و جفا،هیچ نکرده است دوامی
گر صاحب جاهی،دل درویش نگهدار
مشکن دل یاران،چو رسید ی به مقامی
صیاد مشو،صید مکن،دام میفکن
زنهار که صیاد بس افتاد،به دامی
تاچند در این میکده هشیار توان بود؟
ساقی بده آن می،که شوم مست،ز جامی
منابع:
غ.م۲۰
گ.ف۴۵