محمد تقی وهابزاده حدیدی

محمدتقی وهابزاده درسال 1262ودر شهرستان بندر انزلی چشم به جهان گشود.

از یاران و همفکران نهضت مشروطه و نیز میرزا کوچک خان جنگلی بود.

در دو دوره به سالهای 1303تا 1306 و نیز 1324 الی 1325 شهردار شهر زیبای بندرانزلی بود و خدمات شایانی برای آبادانی آن شهر از خود ارائه کرد.

نمونه آثار ایشان

 

 اصلاح ملك وملت ، با این فسانه ها نیست
  آزادی و ستقلال ، با این ترانه ها نیست
  خواهان سرفرازی ، جویای سربلندی
  فربارگی و عزت ، با این چغانه ها نیست
  باضعف نفس ناید ، اقبال اندر آغوش
 تیر هدف به مقصود ، با این نشانه ها نیست
  با ساز ورقص و آواز ، نتوان وطن نگهداشت 
 فرو بزرگی و مجد ، با این چمانه ها نیست
  آسایش و فراخی ، با ظلم و کین محال است
  نظم معاش مردم ، با این خزانه ها نیست 
 باید فدا نمودن ، از دل تن و سروجان 
 ورنه خلاصی ما ، با این فسانه ها نیست
  
 ********************
  
  
  دوستی با گرگ کردن ، یار گشتن با پلنگ 
 دست بر سوراخ افعی ، بهر بازی آختن
 با نهنگ ملک افريقاء شدن در یک مکان
  خانه اندر زیر اقیانوس اطلس ساختن 
 عور ماندن فصل دی ، در قله البرز کوه
  پابرهنه بر سر خار مغیلان تاختن 
 این همه سهل است و آسان در بر آیین من
  تا که با بیگانگان ، نرد محبت باختن
  
 *****************************
  
 دراین کشور ، چرا صدق و صفا نیست ؟
  دراین مردم چرا ، یك آشنا نیست
 شده تاريك ، روی ماه گردون –
  چرا خورشید را ، نور وصفا نیست ؟
 چرا مفقود شد رحم و عطوفت
 چرا جز کینه وغدرو دغا نیست
  زچه منسوخ شدعدل وشهامت ؟
  چرا جز خدعه و جور و جفا نیست 
 عروس عشرت ازحجله برون شد 
 چرا جز ماتم و شورعزا نیست ؟ 
 به هامون طبیعت مانده حیران- 
 چرايك پارسای رهنما نیست ؟
  به میدان ، « لات وعزى عربده گوی
  چرایک صاحب « قل انما » نیست
  به سفلی شد همه آنین علوی –
 چرا پاس حریم کبریا نیست 
 زچه هرروزه افتد کار مشکل 
 چرایك آدم مشکل گشا نیست ؟ 
 هوا تاريك و توفان سخت و گرداب
  در این کشتی چرایك ناخدا نیست ؟ 
 زسرتاپا مطیع دیونقسیم
 دریغا ، خوف از روز جزا نیست
 هماره ، پند برخود ده « حدیدی » 
 که اعمال تو ، جز آزو هوی نیست 

منابع:

گ.ف۱۰۴

غ.م۹۹

بزرگ (۹)یک ۲۳۳

ف.خیام ،یک ۲۴۹